درباره وبلاگ

نماز، واقعيتي است که خداوند مهربان از باب عشق و محبت از انسان خواسته است، نماز نوراني ترين حکم در شبستان حيات بندگان شايسته الهي است. ...اینجا قدمی هرچند کوچک در راستای زنده نگاه داشتن این امر بزرگ الهی یعنی نماز است . چه بسیار شهیدانی که ما را به انجام این فریضه الهی وصیت کرده اند و چه بزرگ انسان هایی که از زمان پیامبر اسلام (ص) تا کنون همچون ابا عبد الله الحسین و یارانشان که برای زنده نگاه داشتن این دین مبین و تحقق این امر الهی یعنی نماز ، جان هایشان را فدا کرده اند . پس بیایید پاسدار زحمات این بزرگمردان باشیم .
منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیت شهدا درباره نماز
وصیت شهدا
احادیث موضوعی
حدیث موضوعی
آرشیو مطالب
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

از این پرسش چند پاسخ داده شده است:
پاسخ اول:
آیتالله جوادى آملى در تفسیر تسنیم در ذیل آیات 45 و 46 از سوره بقره مىنویسد:
«قرآن کریم در آیه 46 به منشأ خشوع خاشعان اشاره کرده، مىفرماید: یاد مرگ و قیامت، همه توان انسان را گرفته، قلب او را مىلرزاند و وى را خاشع مىسازد; زیرا همه غرورها و "من و ما" گفتنها از این روست که مرگ و عذاب قیامت از یادها رفته است وگرنه آنان که به حساب و میزان و بهشت و جهنم یقین دارند، یا دست کم گمانش را مىبرند و از حال احتضار و احوال قبر غافل نیستند، خاکسار و خاشع و دل شکسته شده، به نماز و استعانت از دعا و بکاء رو مىآورند.» [25]
پاسخ دوم:
علامه طباطبایى ـ قدس سره ـ در تفسیر آیه 45 و 46 سوره بقره مىنویسد:
«تعبیر به ظن در آیه 46 به جاى یقین، اشاره به این است که براى حصول خشوع در انسان کافى است که متوجه شود خدایى دارد که ممکن است به سوى او بازگردد و او را ملاقات کند.»
پاسخ سوم:
در استفتائات عرفانى از حضرت آیتالله العظمى بهجت ـ حفظه اللّه ـ سؤال شده: «براى این که در انجام دادن فرمان الهى خصوصاً نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟» ایشان پاسخ فرمودهاند: «در اول نماز، توسل حقیقى به امام زمان (عج) کردن که عمل را با تمامیت مطلقه انجام بدهید» . [26]
پاسخ چهارم:
در قرآن کریم راه حصول خشوع در اعراض و ترک اعمال لغو و بیهوده معرفى شده; آنجا که مىفرماید: ( قد أفلح المؤمنون الذین هم فى صلاتهم خاشعون الذین هم عن اللغو معرضون ) . [27]
چنان که برخى از بزرگان عرفا از جمله حضرت آیتالله بهجت ـ حفظه الله ـ نیز در برخى از نصایحشان به این مطلب تصریح کردهاند که راه به دست آوردن خشوع، کنار گذاشتن کارهاى لغو و بىفایده است; یعنى ترک آن کارهایى که نه فایده دنیوى دارد و نه فایده اخروى.
پاسخ پنجم:
در روایتى به ویژگیهاى انسان خاشع و راههاى به دست آوردن خشوع به خوبى اشاره شده است. رسول خدا ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ در روایتى فرمودهاند:
«نشانه خاشع در چهار چیز است:
1ـ مراقبت نفس و حساب بردن از خدا در نهان و آشکار;
2ـ انجام دادن کارهاى نیک;
3ـ اندیشیدن به روز قیامت;
4ـ مناجات و راز و نیاز با خداوند.» [28]




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

پاسخ اول:
مىدانیم یکى از صفات خداوند متعال، حکیم است; یعنى هیچ کارى را بدون حکمت انجام نمىدهد. اینکه خداوند نماز را واجب کرده است ـ با اینکه مىتوانست به صرف راز و نیاز اکتفا کند ـ حتماً دلیلى و حکمتى داشته که او با علم و تدبیر بىنهایتش از آن اطلاع دارد; چون اگر این گونه نباشد باید ـ نعوذ باللّه ـ بگوییم خداوند در واجب کردن نماز، کار عبث و بیهودهاى انجام داده است. پس، از حکیم بودن خداوند مىفهمیم که در وجوب و اقامه نماز فایدهها و آثار بسیار زیادى وجود دارد که چیزى جاى آن را نمىگیرد.
پاسخ دوم:
یکى از علتهاى تشریع احکام از طرف خداوند بر بندگانش، امتحان کردن آنهاست. خداوند از بین بندگان، آنان را که روحیه اطاعت کامل دارند بر مىگزیند و آنان که بىچون و چرا به فرمانهاى خدایشان عمل مىکنند در امتحان اطاعت از خدا نمره قبولى مىگیرند. پس یکى از علل واجب شدن نماز این است که خداوند قصد داشته است که با این دستور بندگانش را بیازماید تا معلوم شود چه کسى راز و نیاز خود با خدا را به همان صورت که خداوند فرموده انجام مىدهد و چه کسى سرپیچى مىکند; تا هر دو به پاداش و جزاى عملشان برسند.
پاسخ سوم:
مىپرسیم: پاکى دل یعنى چه؟ اگر بگویید: به معناى این است که انسان در دل خود نسبت به همه کس و همه چیز حسن ظن داشته باشد و دلش آلوده به نیتهاى پلید و زشت نباشد; مىگوییم: پاکى دل به این معنا ـ یا به هر معناى دیگرى ـ وقتى مىتواند جاى نماز را بگیرد و ما را از خواندن نماز بىنیاز کند که تمام فایدهها و آثار و حکمتهایى را که در نماز وجود دارد دارا باشد; آیا پاکى دل چنین جامعیتى دارد؟ اینک با ذکر فایدهها و آثار و فلسفه وجوب نماز پاسخ این پرسش را به خود شما وامىگذاریم.
آثار و فواید نماز [1]
نماز، آثار و فواید زیادى دارد که در اینجا به اهم آنها اشاره مىکنیم:
1ـ از بین بردن گناهان
قرآن کریم مىفرماید:
( و أقِم الصلوة طَرَفَى النّهار و زُلَفاً من اللّیل انّ الحسنات یُذهِبْنَ السیئات ذلک ذکرى للذّاکرین ) [2]
«در دو طرف روز و اوایل شب نماز را بپادار، چه آنکه حسنات، سیئات را از بین مىبرد. این تذکرى است براى آنان که اهل تذکرند.»
در روایتى پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«کسى که طبق دستور خداوند وضو بگیرد و نماز بخواند تمام گناهان گذشتهاش آمرزیده مىشود.» [3]
2ـ طهارت روح
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«مَثَل نماز در بین شما مَثَل نهرى است که در نزد هر یک از شماست که در شبانه روز پنج بار خود را در آن مىشویید و با این شست و شو دیگر چرک و آلودگى در شما باقى نمىماند; گناهان نیز با نمازهاى پنج گانه شست و شو مىشوند.» [4]
3ـ راندن شیطان
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز، شیطان را روسیاه مىکند.» [5]
4ـ بازدارى از فحشاء و منکر
قرآن کریم مىفرماید:
( انّ الصلاة تَنهى عن الفحشاء و المنکر ) [6]
«نماز انسان را از زشتیها و گناه باز مىدارد.»
5ـ استقامت و پایدارى
قرآن کریم مىفرماید:
( یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة ) [7]
«اى ایمان آورندگان! از صبر (روزه) و نماز یارى بجویید.»
از حذیفه روایت شده است که پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ هرگاه به اندوه یا مشکلى برخورد مىکرد نماز مىخواند. [8]
6ـ نزول رحمت الهى
امیرمؤمنان على ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«هنگامى که مؤمن به نماز مىایستد، شیطان به طرف او مىآید و به سبب رحمتى که آن مؤمن را از جانب خداوند در برگرفته، به او از روى حسد مىنگرد.» [9]
7ـ استجابت دعا
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«براى کسى که نماز واجبى را بخواند، در نزد خدا یک دعاى مستجاب وجود دارد.»
8ـ رسیدن به تمام خیرات
پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز کلید هر خیرى است.» [10]
9ـ تقرب به خداوند متعال
نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: «نماز، مایه تقرب مؤمن است.» [11]
10ـ وارد شدن به بهشت برین
رسول خدا ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «نماز، کلید بهشت است.» [12]
آن حضرت در روایتى زیبا براى نماز ده ویژگى ذکر کرده است:
«نماز ستون دین است; و در آن ده ویژگى وجود دارد: نورانى شدن صورت، نورانى شدن قلب، آرامش دهنده جسم، انیس قبر، محل فرود رحمت، چراغ آسمان، باعث سنگینى کفه ترازوى اعمال صالح، باعث کسب خشنودى خداوند، بهاى بهشت، سپر آتش; آن گاه فرمود: هر کس نماز را به پا دارد، به راستى دین خود را به پا داشته است و هر کس آن را ترک کند پس بىگمان دین خود را نابود کرده است.» [13]
در تفسیر نمونه نیز آثارى براى اقامه نماز ذکر شده است:
1ـ نماز سدى در برابر گناهان آینده است; چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مىکند و نهال تقوى را در دل پرورش مىدهد، و مىدانیم «ایمان» و «تقوى» نیرومندترین سد در برابر گناه هستند;
2ـ نماز غفلت زداست; نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتباً به انسان اخطار مىدهد، هشدار مىدهد، هدف آفرینش و موقعیت او را در جهان به او گوشزد مىکند;
3ـ نماز، خودبینى و کبر را درهم مىشکند; چه آنکه انسان وقتى در هر شبانه روز 17 رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانى بر خاک مىگذارد، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مىبیند و پردههاى غرور و خودخواهى را از خود کنار مىزند;
4ـ نماز وسیله پرورش فضائل اخلاقى و تکامل معنوى انسان است; چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مىبرد و به ملکوت آسمانها دعوت مىکند; با فرشتگان هم صدا مىشود و خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مىبیند. تکرار این عمل در شبانه روز، آن هم با تکیه بر صفات خداوند، اثر قابل ملاحظهاى در پرورش فضایل اخلاقى در وجود انسان دارد;
5ـ نماز قطع نظر از محتواى خود، با توجه به شرایط صحت، به پاکى در زندگى دعوت مىکند; چرا که مىدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، آبى که با آن وضو یا غسل را انجام مىدهد باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج وقت، خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران;
6ـ نماز روح انضباط را در انسان تقویت مىکند; چرا که دقیقاً باید در اوقات معینى انجام گیرد و تأخیر و تقدیم آن، هر دو، موجب بطلان نماز است. [14]
فلسفه واجب شدن نماز
1ـ هشام بن حکم مىگوید: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسیدم چرا نماز واجب شده است با آنکه مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان باز مىدارد و باعث زحمت و رنج جسمى آنها مىشود؟ حضرت در پاسخ فرمود:
«اگر به مردم به غیر از آمدن دین و وجود قرآن در بین آنها تذکرى داده نمىشد و بدون یاد و خاطره پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ رها مىشدند، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار مىشدند; آنها براى خود دینى و کتابى داشتند و عدهاى را به سوى آیین خود فرا خواندند و در راه آن، جنگیدند. اما با رفتن آنها، دین و آیینشان هم کهنه شد و از بین رفت. خداى تبارک و تعالى چنین خواست که مسلمانان نام و یاد پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ و دین او را از یاد نبرند. از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزى پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را بر زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود.» [15]
2ـ در روایتى از حضرت على ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود:
«خداوند براى پاک شدن بندگان از شرک ایمان را و براى دور ماندن آنان از غرور و کبر نماز را واجب کرد.» [16]
3ـ در روایتى امام رضا ـ علیهالسلام ـ در بیان علت وجوب نماز فرمود:
«نماز، طاعتى است که خداوند، بندگان را به آن امر کرده است; در نماز تعظیم و بزرگداشت خداوند است و هنگامى که بنده سجده مىکند، در واقع به آستان حق تعالى خضوع کرده است; نیز در نماز، اقرار کردن بنده به این است که بالاتر از او خداوندى وجود دارد که این بنده او را عبادت و سجده مىکند.» [17]
با توجه به آثار و فوایدى که تنها از نماز حاصل مىشود و با توجه به حکیم بودن خداوند و لزوم داشتن روحیه اطاعت بىچون وچرا از او و با نظر به این که وجوب نماز عللى داشته است، نتیجه مىگیریم که هیچ گونه مناجات و راز و نیازى غیر از نماز، فواید و آثار نماز را نخواهد داشت و صرف پاکى دل نیز ـ به فرض اینکه بدون نماز بتوان به آن رسید ـ براى انسان فایدهاى نخواهد داشت.




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

خداوند در قرآن مجید برای فرمان به نماز، در اکثر موارد از ماده «اقامه» استفاده کرده و برپا داشتن آن را ستوده اس؛ یعنی تنها خودتان نمازخوان نباشید، بلکه چنان کنید که آیین نماز در جامعه برپا شود و مردم با عشق و علاقه به سوی آن بیایند. برخی از مفسران گفته اند:

تعبیر به «اقیموا» به سبب این است که نماز شما، تنها اذکار و اوراد نباشد، بلکه آن را به طور کامل به پا دارید که مهم ترین رکن آن، توجه قلبی و حضور دل در پیشگاه خدا و در نتیجه تأثیر نماز در روح و جان آدمی است.

پس مقصود از اقامه نماز، کامل کردن شرایط آن است؛ نه فقط هیأت ظاهری آن.

منبع: کتاب تفسیر همراه با تلاوت نور، گروه تخصصی تفسیر قرآن.




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز


کسی که قصد دارد 10 روز در جایی بماند نوعی آرامش و تسکین دارد. از این رو تخفیف برای او نیست. حال چه فرقی بین 11 و 9 روز هست؟ اولاً 9 روز یک روز از 10 روز کمتر است و عدد 9 یک رقمی و 10 دو رقمی است. ثانیاً قانون باید تکلیف فرد را روشن کند؛ حال اگر 9 روز هم ملاک قرار می گرفت گفته می شد که چه فرقی با 8 روز دارد.

این موضوع در بسیاری از قوانین مطرح است؛ مثلاً برای ثبت نام در دبستان باید فرد 6 سال تمام داشته باشد، اگر یک روز هم کم باشد، ثبت نام نمی شود حال چه فرقی دارد 6 سال تمام یا 6 سال یک روز کم؟

به هر تقدیر 10 روز ماندن زمانی است که نوعاً افراد آرامش پیدا می کنند. از همین رو نماز نیز تمام است.

منبع: یکصد پرسش و پاسخ درباره نماز، مجتبی کلباسی.




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

با مراجعه به عقل و خرد مشخص می شود که تنها مرجع صلاحیت دار برای قانونگذاری (بطور مستقل و ذاتی) پروردگارمان می باشد؛ چرا که تنها اوست که به منافع و مصالح تمامی مخلوقات آگاه است و از طرف دیگر خود نیز غنی محض و بی نیاز از سایرین می باشد . همچنین تمامی اوامر او حکیمانه است و هیچ فرمانی از جانب او صادر نمی شود مگر اینکه بر طبق حکمت الهی می باشد. از طرف دیگر انسان در کلیه امور و در تمامی شئون ، نیازمند به اوست و از خود هیچ ندارد و بدون لطف و عنایت خداوند، لحظه ای قادر به ادامه حیات نیست. پس سراپای وجود انسان مدیون خداوند است . پس جز این نیست که آدمی در تمامی اوامر الهی (حتی اگر برای آنها حکمت و مصلحتی هم متصور نباشد)، وظیفه اطاعت بی چون و چرا دارد.

 از طرفی دیگر همانگونه که ذکر شد، فرامین الهی دارای حکمتهای بسیاری است که بشر قادر به درک آنها نیست و علت تشریع آنها در حد ادراک بشر نمی باشد. پس بطور خلاصه چرا مسلمین 17 رکعت نماز میخوانند؟ جواب اینکه بخاطر امتثال امر خدا (و البته این امتثال بی چون و چرا آثار فراوان تربیتی برای بشر دارد و فرمانبرداری بی چون و چرا، تنها در برابر خداست و بس، و ما همه نیز آنرا با عقل ثابت کرده و حکمتش را میدانیم).

برای نزدیکتر شدن مطلب به ذهن دو مثال مادی را ذکر می کنیم : 1) همه ما بارها و بارها به پزشک مراجعه نموده ایم و برای درمان بیماری خود از او کمک گرفته ایم . اونیز داروهایی را برای ما تجویز کرده است. اما آیا هیچ شده است به او بگوییم علت تجویز هر کدام را برای ما شرح دهد؟ البته که خیر، چون اولا به تخصص او ایمان داریم و ثانیا شاید دانستن علت تجویز برخی از داروها نیازمند دارا بودن دانشهای خاص پزشکی باشد که در حال حاضر آگاهی از آنها برای ما مقدور نیست (البته ممکن است گاهی نیز پزشک در حد فهم و درک ما علت تجویز دارو را برایمان بیان کند).

2) فرض کنید که گنجی در زمین مدفون است و ما برای یافتن آن، دستورالعملی در اختیار داریم. دستور العمل مثلا به ما می گوید که از فلان نقطه 5 قدم به طرف شمال و 6 قدم به طرف شرق بروید تا گنج را بیابید. مطمئنا اگر ما به جای 5 قدم، 7 قدم به طرف شمال برویم، به محل گنج نمی رسیم. حال اگر ما دقیقا بر طبق فرامین الهی عمل نکنیم، مسلمان به گنج حکمت و مصلحت خداوند که چه بسا خارج از ادراک ما نیز باشد، دست نخواهیم یافت.

منبع: پایگاه اسلامی- شیعی رشد




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

در جواب به این سؤال تنها به ذکر دو  مطلب اکتفا می ­شود:

مطلب اوّل: ما همه روزه خود را با آب شستشو می ­دهیم و مراقب هستیم که آلودگی بر بدنمان ننشیند. آیا تا به حال کسی به ذهنش خطور کرده که آب برایم تکراری شده؟! در روایات از نماز به عنوان نهری یاد شده که روزی پنج بار روح و روان خود را با آن شستشو می­ دهیم. طبیعی است که وقتی کسی از نماز به عنوان کاری تکراری و بدون فایده یاد می کند، در واقع از فایده ­ی نماز که همان شستشوی روح و روان است در غفلت است.

مطلب دوم: ما انسان­ ها در زندگی روزمره بارها به دیگران سلام می ­دهیم و از زحمات آن ها تشکر می­ کنیم. بارها به دیگران ابراز محبّت می ­کنیم و از کارهای خوبشان تقدیر و تشکر می­ کنیم. آیا می ­توان گفت این کارها تکراری شده؟! درست است که تقدیر و تشکرها با الفاظی تکراری واقع می ­شوند؛ اما هر تقدیر و تشکری روحی مخصوص به خود دارد و در این روح هیچ تکراری وجود ندارد. نماز، در واقع تشکر از نعمت­ های پی در پی الهی، بهانه­ ای برای ابراز محبّت به خدای یکتا و نیز مدح و ثنای او می­ باشد. هر چند الفاظ نماز تکراری است؛ امّا روح نماز برای نمازگزارِ واقعی، هیچ وقت تکراری و خسته کننده نخواهد بود.

منبع: کتاب پیوند جوان با نماز، احمد نباتی.




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

حجاب در نماز

پرسش: اگر خانمی بین نماز متوجه شود که موهای او از چادر بیرون آمده، تکلیفش چیست؟ اگر بعد از نماز بفهمد، آیا نمازی که با این حالت خوانده، درست است؟

پاسخ: همه مراجع (به جز بهجت و وحید): اگر در بین نماز بفهمد، باید آن را بلافاصله بپوشاند و نمازش صحیح است، به شرط آنکه پوشاندن زیاد طول نکشد و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است.

آیات عظام بهجت و وحید: اگر در بین نماز بفهمد، باید آن را بلافاصله بپوشاند و بنابر احتیاط واجب نماز را تمام کند و دوباره بخواند و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است.




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

پرسش: اگر هنگام گذاشتن پیشانی روی مهر، قسمتی از موی سر یا چادر بین پیشانی و مهر حایل شود، وظیفه چیست؟

همه مراجع: باید به طوری که پیشانی از روی مهر بلند نشود، مو یا چادر را کنار بزند و بعد از استقرار پیشانی روی مهر، ذکر سجده را بگوید. البته اگر مقداری از پیشانی که در سجده لازم است، روی مهر باشد، کنار زدن چادر یا مو از پیشانی لازم نیست.




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

اگر پدری نماز خود را نخواند و پسر بزرگ نداشته باشد آیا به عهده ی دختر بزرگ است یا خیر؟
پاسخ – بر عهده ی دختر بزرگ نیست . ایشان گفته اند پسر بزرگ ندارد . اگر فرد یک پسر هم دارد بر عهده ی او است . حتماً لازم نیست که پنج پسر داشته باشد و نماز و روزه ها بر عهده ی بزرگترین آنها باشد . اگر یک پسر هم دارد نماز و روزه های قضا به تفسیری که گفته شده بر عهده ی همین یک پسر است . اگر شخص فرزند پسری نداشته باشد بر عهده ی دخترها نیست. اما درصورتی که  آنها نیز برای پدر بجا بیاورند کار خوبی است و می توانند این کار را انجام دهند. در همان مورد نیز که میت فرزند یا فرزندان پسری دارد ، اگر پسران دیگر که کوچک تر هستند و یا دختران همکاری کنند یا بجا بیاورند اشکالی ندارد و کار خوبی است . اما از لحاظ حکم شرعی وظیفه ی پسر بزرگ است .




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

چرا شیعه بین دو نماز جمع مى‌کند؟
     
     
     
     
     
     

 




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز

آیة‌اللّه العظمى سبحانى
«جمع بین الصلاتین» از مسائل مهم فقهى و حساس است که از طرف دانشمندان محقق شیعه مورد بحث و بررسى قرار گرفته است، زیرا برخى تصور مى‌کنند، جمع بین دو نماز نوعى خواندن نماز در غیر‌وقت شرعى است.
 

 

براى روشن‌شدن موضوع، ابتدا نکاتى را یادآور مى‌شویم:

دیدگاه مذاهب اسلامى

1. همه گروه‌هاى اسلامى در این مسئله اتفاق نظر دارند که در «عرفات» مى‌توان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر، با هم و بدون فاصله ادا کرد، و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا بجا آورد.

2. حنفى‌ها مى‌گویند: جمع بین نماز ظهر و عصر در یک وقت، و نماز مغرب و عشا در یک وقت، تنها در همان دو مورد «عرفه» و «مزدلفه» جایز است و در سایر موارد، جایز نیست.

3. حنبلى‌ها، مالکى‌ها و شافعى‌ها مى‌گویند: جمع بین نماز ظهر و عصر و یا جمع میان نماز مغرب و عشا در یک وقت خاص، علاوه بر دو مورد یاد ‌شده، در حال سفر نیز جایز است. برخى از این گروه‌ها، با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطرارى، مانند زمانى که باران ببارد و یا نمازگزار بیمار یا در هراس از دشمن باشد، جایز مى‌دانند.

الفقه على‌المذاهب الاربعة، کتاب الصلاة، الجمع بین‌الصلاتین تقدیماً و تأخیراً

دیدگاه شیعه

4. شیعه بر آن است که هر یک از نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا، یک «وقت خاص» دارند و یک «وقت مشترک»؛

الف. وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعى (وقت زوال) است تا مقدار زمانى که چهار رکعت نماز خوانده مى‌شود؛ در این مدت محدود، تنها نماز ظهر را مى‌توان بجا آورد.

ب. وقت خاصّ نماز عصر، زمانى است که از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدت خواندن نماز عصر، فرصت باشد.

ج. وقت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهاى وقت خاص نماز ظهر، تا ابتداى وقت خاص نماز عصر است.

سخن شیعه آن است که در تمام این وقت مشترک، مى‌توان نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله خواند. اهل سنت به خاطر دیدگاه خاصى که در تقسیم وقت (از زوال تا غروب) دارند، هیچ‌گاه به وقت مشترک قائل نیستند، زیرا معتقدند از اوّل زوال تا زمانى که سایه شاخص به اندازه آن گردد، وقت مختص نماز ظهر است و نمى‌توان نماز عصر را در این وقت بجا آورد. از آن به بعد وقت نماز عصر آغاز مى‌گردد تا غروب، و مختص به آن مى‌باشد.

با چنین دیدگاهى هرگز نمى‌توان بین دو نماز جمع کرد، زیرا لازمه آن این است که انجام یکى از آن دو، در غیر وقت خود باشد. شیعیان معتقدند این تقسیم‌بندى، مربوط به وقت فضیلت هر دو نماز است، نه وقت اجزاء؛ یعنى بهتر است نماز عصر را موقعى خواند که سایه شاخص به اندازه آن باشد، ولى اگر کسى قبل از آن هم بخواند مجزى است. دقت بفرمایید!

سیره پیامبر اکرم صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم

از طرف دیگر روایات فراوانى نقل شده که رسول خدا صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم، در سفر و احیاناً در حضر بدون کوچک‌ترین عذر، میان دو نماز جمع نموده است. آنان براى حفظ دیدگاه خود در تقسیم وقت، ناچار شدند این روایات را به نحو بسیار بعید توجیه کنند. به تفسیر این روایات از دیدگاه شیعیان و اهل سنت توجه کنید:

الف. شیعه بر آن است که بر مبناى این روایات، پس از اتمام نماز ظهر، مى‌توان نماز عصر را بجا آورد و همچنین پس از خواندن نماز مغرب، مى‌توان نماز عشا را ادا نمود و این مسئله به زمان یا مکان و یا شرایط خاصى بستگى ندارد، بلکه در همه جا و همه وقت، جایز است.

ب. دیگران به خاطر نفى وقت مشترک و منحصر‌کردن وقت به وقت اجزاء، مى‌گویند: مقصود روایت این است که نماز ظهر، در آخر وقت آن، و نماز عصر در اول وقت آن به‌جا آورده شود.

دقت در فلسفه جمع بین دو نماز، بى‌پایگى این تفسیر را روشن مى‌سازد، زیرا علت تجویز جمع بین‌الصلاتین، ایجاد سهولت براى امت اسلامى است که بتوانند در تمام حالات هر دو نماز ظهر و عصر را مثلاً در یک زمان بخوانند و این در صورتى تحقق پیدا مى‌کند که جز به مقدار چهار رکعت از اول و چهار رکعت از آخر، بقیه زمان‌ها «وقت مشترک» هر دو نماز باشد.

مشکلات دیدگاه اهل سنت

اگر جمع بین دو نماز را مطابق با نظر اهل سنت تفسیر کنیم و بگوییم نماز ظهر را باید در وقتى بجا آورد که با پایان آن، سایه شاخص به اندازه خود آن شود و سپس بلافاصله نماز عصر را بخواند، در این صورت به‌جاى تسهیل، کار را مشکل و پیچیده‌تر کرده‌ایم، زیرا شناخت اول وقت و آخر آن در تمام اعصار، به خصوص در مناطقى که ابزار و ادوات دقیق موجود نباشد، بسیار کار مشکلى است




برچسب ها : پرسش و پاسخ در باره نماز


X