درباره وبلاگ

نماز، واقعيتي است که خداوند مهربان از باب عشق و محبت از انسان خواسته است، نماز نوراني ترين حکم در شبستان حيات بندگان شايسته الهي است. ...اینجا قدمی هرچند کوچک در راستای زنده نگاه داشتن این امر بزرگ الهی یعنی نماز است . چه بسیار شهیدانی که ما را به انجام این فریضه الهی وصیت کرده اند و چه بزرگ انسان هایی که از زمان پیامبر اسلام (ص) تا کنون همچون ابا عبد الله الحسین و یارانشان که برای زنده نگاه داشتن این دین مبین و تحقق این امر الهی یعنی نماز ، جان هایشان را فدا کرده اند . پس بیایید پاسدار زحمات این بزرگمردان باشیم .
منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیت شهدا درباره نماز
وصیت شهدا
احادیث موضوعی
حدیث موضوعی
آرشیو مطالب
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ لَبِنَتَیْنِ لَبِنَةٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٍ مِنَ فِضَّةٍ وَ جَعَلَ حِیطَانَهَا الْیَاقُوتَ وَ سَقْفَهَا الزَّبَرْجَدَ وَ حَصْبَاءَهَا اللُّؤْلُؤَ وَ تُرَابَهَا الزَّعْفَرَانَ وَ الْمِسْکَ الْأَذْفَرَ فَقَالَ لَهَا تَکَلَّمِی فَقَالَتْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ قَدْ سَعِدَ مَنْ یَدْخُلُنِی فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِزَّتِی وَ عَظَمَتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِی لَا یَدْخُلُهَا مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ لَا سِکِّیرٌ « فی بعض النسخ و لا متکبر» وَ لَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّامُ وَ لَا دَیُّوثٌ وَ هُوَ الْقَلْطَبَانُ وَ لَا قَلَّاعٌ وَ هُوَ الشُّرْطِیُّ وَ لَا زَنُّوقٌ وَ هُوَ الْخُنْثَى وَ لَا خَیُّوفٌ وَ هُوَ النَّبَّاشُ وَ لَا عَشَّارٌ وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا قَدَرِیٌّ.

رسول خدا (ص) فرمود: خداى عزّ و جلّ بهشت را که آفرید از دو نوع خشت آفرید ، یک خشت طلا و یک خشت نقره ، و دیوارهایش را یاقوت و طاقش را از زبرجد و سنگریزه‏ اش را لؤلؤ و خاکش را زعفران و مشک خوشبو قرار داد ؛ سپس بآن فرمود که سخن بگوى ، عرض کرد خدائى نیست جز تو ، (که) خداى زنده و پایدار (هستی) ، و خوشبخت می شود کسی که وارد من شود .

پس خداى عز و جل فرمود: به عزت و بزرگى‏ و شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمی شود دائم الخمر و نه  متکبّر و نه سخن چین و نه دیّوث (بى‏ غیرت در باره همسر) و نه مأمور شهربانى (که به آزار مردم بپردازد) و نه خنثى (کسی است که با او لواط کنند) و نه کفن دزد و نه مأمورِ گرفتن مالیات (برای دولت ظلم) و نه کسى که پیوند خویشاوندى را بریده و نه آن کس که  به اعتقاد قدریه باشد (قدریه معتقد بودند که انسان در اعمال خود آزاد است و قضا و قدر الهی را انکار می کردند ).

منبع : کتاب الخصال شیخ صدوق (رضی الله عنه) ج2 ص436



برچسب ها : داستانهای نماز

جایگاه نماز در ادیان آسمانی > روایات نماز

«مقدمه؛ با توجه به اهمیت نماز و ارتباط مخلوق با خالق این سوال به ذهن می رسد که آیا نماز در ادیان الهی دیگر هم وجود داشته است و یا فقط در دین اسلام مطرح شده است، و اگر بوده آیا در کُتب آنها یا در قرآن و روایات اسلامی اشاره ای به این مطلب شده است، در این نوشتار بر آنیم تا به این سوال با توجه به آیات قرآن کریم و کتب پیامبران و روایات معصومین علیه السلام جوابی دقیق داده شود.»

حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ پس از بیان این که فرستاده خداست و کتاب آسمانی به او داده شده از میان برنامه ها، توصیه به نماز و زکات را مطرح می کنند.
آن هم با بیان، مادامی که زنده باشم و این به خاطر اهمیّت فوق العاده این دو برنامه است چرا که این دو، رمز ارتباط خالق و خلق است. در تفسیر این آیه آمده است: این آیه دلالت دارد به این که نماز و زکات و نیکی به پدر و مادر بر امّت های گذشته واجب بوده است، پس حکمش ثابت می باشد و در هیچ شریعتی امر به آن نسخ نشده است.[۱]
این آیه به خوبی مؤیّد این مطلب می باشد که در شریعت آسمانی حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ نماز و اقامه آن، از واجبات می باشد که در شریعت آسمانی حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ نماز و اقامه آن، از واجبات مهمّی بوده که از طرف خداوند از ابتدای تولّد به آن حضرت توصیه شده بود و مادرش حضرت مریم ـ علیه السلام ـ هم از طرف فرشتگان امر به اقامه نماز شده بود. چنانچه از جمله پندهای حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ در انجیل است: «به حقّ برایتان می گویم، چیزی بالاتر از نظر شرافت اخروی و یاری کننده تر بر حوادث دنیوی از نماز همیشگی نیست و چیزی نزدیک تر از آن به خداوند رحمان نیست، پس مداومت بر آن نمایید و آن را زیاد بشمرید. و هر کار شایسته ای نزدیک می کند (ما را) به خدا پس نماز به سوی او نزدیک کننده تر است و برگزیده تر در نزد اوست.»[۲]
در قاموس کتاب مقدّس در بخشی تحت عنوان نماز آمده است که (نماز از جمله واجبات دینیّه همه روز تمام ملل و مذاهب است چه به صورت منفرد و چه به صورت جماعت، و مقصود از نماز، گفتگو کردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتیاجات و اظهار تشکّر و امتنان برای الطاف و مراحم حق تعالی می باشد.»[۳]
در قاموس کتاب مقّدس می خوانیم «روح القدس وضع و طور و طرز نماز را به ما می آموزد و جمیع انبیاء و مؤمنین و مقدّسین سلف برای نماز و دعا مشهور بوده اند. از جمله حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ و موسی و یوشع و سموئیل و داود، چنانچه از تمام مزامیز، آن چنان واضح می گردد و بسیاری از اوقات، منجی ما منفردا برای دعا و نماز در صحراها می رفت.»[۴]
همچنین در قاموس کتاب مقدّس در مورد فایده نماز آمده است. «فایده دعا و نماز متنّبه ساختن قوی و منوّر نمودن قلوب و ضمایر و سبب ترغیب و استحکام اعتماد و توکّل بر حضرت خالق و قادر کلّ می باشد به طوری که از آن پس امکان دارد و استدعاها و در خواست ها و تضرعات ما را مرحمت فرماید. امّا نماز خانگی که عبارت از نماز جماعتی اهل خانه باشد، سبب استحکام و تقویت و تسلّط والدین و حفظ نظامات خانوادگی شده حقایق دینی را در قلوب اطفال غرس می نماید.»[۵]
مسیحیان در کنیسه هاشان کتاب مخصوص برای نماز دارند و بر حسب آن چه در آن مکتوب است نماز باید بخوانند و امّا درباره نماز ارتجالی (فرادی) که شخص مصلّی به خودی خود نماز کند این است که افکار و استدعاهای مخصوص خود را به نوع مخصوص در حضور خالق خود می آورد و البتّه در این صورت با اختلاف ظروف و حرارت نفس مصلّی، تفاوت کلّی خواهد داشت و به هیچ وجه مقیّد به قیود مخصوصه نخواهد بود. طبق معتقدات اینان، مراعات اوقات معینّه برای نماز خالی از اهمیّت نخواهد بود، چنان که یهود در ساعت سوم و ششم و نهم روز و ساعت اوّل شب و آخر شب و وقت تناول طعام نماز می گزارد. و بلندترین نمازی که مسیح به جا می آورد و نسبت به سایر نمازها اهمیّتش بیشتر است همان نماز آخری است که حضرتش با شاگردان و به جهت شاگردان خود بجا آورد که به سه قسم تقسیم می شود. اوّل دعا به جهت خودش فی نفسه، دوم دعائی که به جهت محافظت شاگردان خود فرمود، سوم دعا به جهت مؤمنین که از آن وقت تا آخر الزمان ایمان خواهند آورد.[۶]
۴ـ نماز و دیگر شرایع آسمانی
همان گونه که اشاره شد نماز در تمام ادیان و شرایع الهی بوده است که به برخی از سایر شرایع آسمانی اشاره می نماییم:
الف ـ نماز و حضرت آدم ـ علیه السلام ـ :
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه: «فتلقّی حضرت آدم من ربّه کلمات»[۷] روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که در فرازی از آن تصریح شده به این که «حضرت آدم پس از اقامه نماز عصر جبرئیل به او نازل شد و کلمات توبه را به اذن حق به وی تعلیم داد» و این خود نشان دهنده این معنی است که نماز از جانب خداوند به عنوان عبادتی بزرگ در زمان حضرت آدم ابوالبشر ـ علیه السلام ـ مطرح بوده است و شریعت آن حضرت از نماز خالی نبوده است.[۸]
همچنین مرحوم شیخ حرّ عاملی ـ رحمه الله ـ در کتاب شریف «وسایل الشیعه» روایتی را از قول امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کنند که چون حدیث، مفصل می باشد فرازهایی از ترجمه آن را نقل می کنیم: «زمانی که حضرت آدم ـ علیه السلام ـ از بهشت، هبوط نمود نشان (خال) سیاهی تمام بدنشان را فرا گرفت. پس اندوه حضرتش زیاد شد و بر آنچه آشکار شده بود گریست. جبرئیل آمد و گفت چرا گریه می کنی؟ ای حضرت آدم! گفت: از این خال و نشان سیاهی که در من آشکار شده است گفت: ای حضرت آدم! نماز بخوان این زمان، نماز اولی است پس حضرت نماز را به جا آوردند پس نشان سیاه از سر آن حضرت به گردنشان رسید. بعد دوباره جبرئیل آمد و گفت حال زمان نماز دوم است پس حضرتش نماز دوم را اقامه نمود. نشان سیاه به قسمت شکم آن حضرت رسید (جای ناف) و همین طور بعد از نماز سوم به زانوها و بعد از نماز چهارم به پاها و پس از خواندن نماز پنجم به کلّی نشان و خال سیاه از بین رفت آنگاه جبرئیل گفت: ای حضرت آدم! مثل فرزند تو به این نماز، مانند مثل توست به این نشان و خال سیاه، از فرزندان تو آن کسی که در هر شبانه روز نمازهای پنجگانه را بخواند از گناهانش رهایی می یابد. همانگونه که تو از این نشان و خال سیاه رهایی یافتی.[۹]
ب) نماز و حضرت نوح ـ علیه السلام ـ :
مرحوم مجلسی (رحمه الله) در بحار الانوار روایتی را از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل می کنند که در آن، حضرتش در مورد شریعت حضرت نوح ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «شریعت حضرت نوح ـ علیه السلام ـ، این بود که خدا را به یگانگی و خالصانه و بدون این که شریک برای او قائل شوید بپرستید همان فطرت و سرشتی که بر آن، مردم را آفرید و خداوند، او را به نماز و امر و نهی و حلال و حرام و... فرمان داد.»[۱۰] در این روایت، آشکارا امام پنجم ـ علیه السلام ـ نماز را از دستورات مهمّی بر می شمرند که خداوند پس از مسأله توحید، آن را به پیامبرش حضرت نوح ـ علیه السلام ـ متذکّر می شود و این خود نشانگر مرتبه والایی است که این عبادت بزرگ در نزد خداوند دارد.
ج) نماز و حضرت ادریس ـ علیه السلام ـ :
از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایتی نقل شده است که ایشان از مسجد سهله در کوفه به عنوان خانه حضرت ادریس پیامبر ـ علیه السلام ـ یاد کرده که در آن خیّاطی می کردند و نماز می خواندند. روایت در جلد ۱۱ بحارالانوار آمده است: «عن الصّادق ـ علیه السلام ـ قال: اذا دخلت الکوفه فأت مسجد السهله فصلّ فیه و اسأل اللّه حاجتک لدینک و دنیاک فانّ مسجد السهله بیت حضرت ادریس النّبی ـ علیه السلام ـ الّذی کان یخیط فیه و یصلّی فیه و من دعا اللّه فیه بما احبّ قضی له حوائجه». «هنگامی که وارد کوفه شدی پس به مسجد سهله برو و در آن نماز بخوان از خداوند حاجت دنیوی و اخروی خود را بخواه زیرا مسجد سهله خانه حضرت ادریس ـ علیه السلام ـ بوده که او در آنجا خیاطی می کرد و نماز می خواند و کسی که خدا را در آنجا بخواند، حاجت هایش برآورده می شود.»[۱۱]
د) نماز و حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ :
حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ که قهرمان توحید است، کعبه را به فرمان خدا ساخت. در پایان این کار بزرگ رو به درگاه الهی نمود و چنین با خداوند به راز و نیاز پرداخت: «ربّنا انی اسکنت من ذرّیّتی بوادغیر ذی زرع عند بیتک المحرّم ربّنا لیقیموا الصّلوه»[۱۲]. «پروردگارا من برخی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علفی در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را بر پای دارند.» در این آیه حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ غرض از اسکان اسماعیل و مادرش هاجر را مسأله نماز مطرح می کند و در فراز دیگری از دعاهایش می گوید: «ربّ اجعلنی مقیم الصّلوه و من ذریّتی ربّنا و تقبّل دعاء»[۱۳] پروردگارا مرا برپا کننده نماز قرار ده و همچنین نسل مرا نماز گزار قرار ده و در خواست می کند که دعایش را بپذیرد.»
هـ) نماز و حضرت اسماعیل ـ علیه السلام ـ :
قرآن در آیه ۵۴ سوره مریم پس از این که حضرت اسماعیل ـ علیه السلام ـ به عنوان پیامبر و نبی سخن می گوید و برخی از ویژگی های او را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گوشزد می کند به این که آن حضرت صادق الوعد (در وعده هایش صادق بوده) و پیامبری عالی مقام است می فرماید: «و کان یأمر اهله بالصّلوه و الزکاه و کان عند ربّک مرضیّاً» «و او (حضرت اسماعیل ـ علیه السلام ـ) همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان می داد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.» و ما مشابه همین فرمان را خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داریم: «و امر اهلک بالصّلوه و اصطبر»[۱۴] یعنی خانواده خود را به نماز دعوت کن و بر انجام نماز، شکیبا باشد.

« نتیجه بحث؛  آخرین سفارش انبیاء الهی سفارش به نماز بوده است  با توجه به آیات فراوان قرآن کریم و روایات حضرات معصومین علیهم السلام  نماز در ادیان گذشته وجود داشته است و از آیات قرآن و روایات و کتب مقدسه، این گونه فهمیده می شود که انبیاء خود و خانواده و قوم خود را سفارش به نماز این عبادت عظیم می کردند .»
________________________________________
[۱]. الجامع الاحکام القرآن /۱۱/ ۱۰۳
[۲]. نحف العقول / ۵۰۸
[۳]. قاموس کتاب مقدّس / ۸۸۷
[۴]. کتاب مقدّس (عهد جدید) / ۳۸۴
[۵]. همان مدرک / ۳۸۵
[۶]. قاموس کتاب مقدّس / ۸۸۹
[۷]. بقره / ۳۵، یعنى پس آدم از پروردگارش کلمات را فرا گرفت.
[۸]. تفسیر القمى / ۱ / ۳۷ و ۳۸
[۹]. وسایل الشیعه / ۳ / ۹ و ۱۰
[۱۰]. همان مدرک / ۱۱ / ۳۳۱
[۱۱]. بحار الانوار / ۱۱ / ۲۸۰
[۱۲]. سوره ابراهیم / ۳۷
[۱۳]. همان مدرک / ۴۰
[۱۴]. سوره شعراء / ۲۱۴.




برچسب ها : داستانهای نماز

 

حضرت صادق (ع) فرمود:

«شَفَاعَتنَا لاتَنالُ مُستَخِفا بِصَلاتِه»

"و شفاعت ما نمى رسد به آنکه نماز را سبک می شمارد."

شرح کوتاه:

در آیات فوق از دو چیز در نماز، شدیداً نهی کرده است:

1- فراموشکاری و غفلت در اصل نماز.

2- ریاکاری در نماز.

قابل توجه اینکه:

نمی فرماید: آنها در نمازشان، سهو می کنند، زیرا به هر حال، برای هر کس واقع می شود، بلکه می فرماید از اصل نماز، سهو می کنند، یعنی وای بر آنان که اصل نماز را به طور جدی نمی گیرند و نسبت به آن سهل انگار و بی انگیزه و بی تفاوت هستند.

بنابراین، آنان که بر اثر سهل انگاری، نماز را ترک می کنند، یا در وقتش انجام نمی دهند و یا آن را سرسری و ناقص انجام می دهند، مشمول این آیه هستند و سزاوار «ویل» خواهند بود.

و نیز آنان که نماز را برای خدا برپا نمی دارند، و در انجام آن ریاکاری می کنند، سزاوار ویل و عذاب سخت الهی هستند.

محمد بن فضیل می گوید:

از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: منظور از سهو در این آیه «الذین هم عن صلاتهم ساهون» چیست؟

آن حضرت در پاسخ فرمود:

هو التضییع: «منظور، ضایع نمودن نماز است».

قرآن برپاداشتن نماز را امر کرده، برپاداشتن نماز چیست؟

خواندن نماز، امر به نماز، توصیه نماز، یاد نماز، اصلاح نماز و خلاصه هر کاری که نماز را زنده نگه دارد برپایی نماز ست.

رسول گرامی اسلام(ص) فرمود:

«بنده زمانی که مشغول نماز است، شیطان به سراغش می آید و به او می گوید: این را یاد بیاور ... آن را بیاور ... تا اینکه انسان را گمراه کرده و فراموش می کند که چند رکعت نماز بخواند.»

وقت هیچ نمازی نمی رسد، مگر اینکه ملکی در بین مردم فریاد می زند که:

ای مردم!

برخیزید و با نماز واجب اول وقت آتش هایی را که با گناهان برافروخته اید خاموش نمایید.

بهترین اعمال در نزد خدا انجام نمازها در اول وقت شان هست و بعد از آن نیکی به پدر و مادر و بعد از آن جهاد در راه خدا، بهترین عمل است.




برچسب ها : داستانهای نماز

آخه حالا چه وقت نماز بود؟ !

در دوره پنجم مجلس لیدر اکثریت، مرحوم مدرس بود. مرحوم مدرس به طوری که همه او را می شناسند یکی از شخصیت های ممتاز و بازیگران بسیار ماهر و زبردست در دنیای سیاست بود.

این سید به طوری رولهای خودش را در سیاست خوب و ماهرانه بازی می کرد که تمام رجال سیاسی عصر خودش را مات و متحیر ساخته بود و با آنکه هم دوره ای های او رجال باهوش و زبردستی مانند نصرت الدوله، قوام السلطنه، سردار معظم خراسانی که بعدها به تیمورتاش معروف شد و دادگر و بسیاری از رجال کاری آن زمان بودند دست همه را در سیاست بسته و تمام آن ها ناچار بودند در مقابلش سر تعظیم فرود آورده و زیر بار آقائی و ریاست او با کمال مباهات بروند.

مدرس علاوه بر حفظ مقام ریاست و آقائی خودش حرکاتی انجام می داد که جالب نظر و مورد گفتگوی مردم بود. به این جهت مخصوصاً طرز رفتارش با رجال عصر خود، با قوام السلطنه که رئیس الوزراء بود، با نصرت الدوله که خودش وزیر و وزیر تراش بود، با قوام الدوله و با تمام اشخاصی که در سیاست حکومتی کار می کردند اهانت آمیز بوده و با شوخی ها و عبارت های مخصوص اصفهانی ها آنها را غالباً در انظار مسخره و تحقیر می کرد.


ادامه مطلب


برچسب ها : داستانهای نماز

آخرین نمازِ اولین نمازگزار

امام علی علیه السلام زودتر از تمام مردم عصر خود به خدا و رسولش صلی الله علیه و آله ایمان آورد و نماز گزارد. ایشان این موضوع را به طور مکرر اعلام فرمود و هیچ کس هم به مخالفت با ایشان برنخاست.

این مطلب را هم راویان شیعه نقل کرده‌اند و هم راویان اهل سنت. خود آن حضرت می‌فرمایند: اللهم انی اول من اناب و سمع و اجاب، لم یسبقنی الا رسول الله (ص) بالصلاه! (1)

بار خدایا من نخستین کسی هستم که به حق رسیده و آن را شنیده و پذیرفته است و هیچ کس بر من در امر نماز سبقت نگرفت، مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله، و نیز فرموده‌اند: «من هفت سال پیش از آن که کسی با پیامبر نماز بخواند، با او نمازگزاردم.»(2)

در نماز علی علیه السلام سخن‌ها رفته و کلام‌ها گفته و کتاب‌ها نوشته شده است؛ «نمازی که در آن، چنان غرق در مناجات و خضوع و بندگی می‌شد که گوشش نمی‌شنید، چشمش نمی‌دید و زمین و آسمان و مافیها از خاطرش محو می‌شد! نمازی که در آن از خوف خدا بر خود می‌لرزید و رنگ از رخسار مبارکش می‌پرید. اصولاً معنای نماز را باید در نماز علی علیه السلام جست و معنای خوف را باید از چهره رنگ پریده او دریافت و خدا را باید از چشم او دید.

نقل است که پس از شهادت امیرمومنان، حضرت علی علیه السلام، یکی از اصحاب آن حضرت به نام «ضرار» با معاویه روبرو شد. معاویه گفت: «می‌خواهم علی علیه السلام را برایم توصیف کنی!» ضرار - که حالتی غمبار بر وجودش مستولی شده بود- لب به سخن گشود: «شبی علی علیه السلام را در محراب عبادتش دیدم که از خوف خدا چون مارگزیدگان به خود می‌پیچید و به سان غمزدگان می‌گریست و می‌گفت:«آه! آه! از آتش دوزخ...»، و کلام ضرار که بدین جا رسید، معاویه گریان شد! (3)

علی علیه السلام که اولین نمازگزار پس از پیامبر صلی الله علیه و آله است و رکعت به رکعت نمازش و تکبیر به تکبیرش دیدنی و شنیدنی است، آخرین نمازش نیز شنیدنی است، هر چند که قلم از توصیف عاجز باشد و بیان از تعریف، وامانده:

آن شب - شب نوزدهم ماه رمضان - مکرر از اتاق بیرون می‌آمد و به آسمان می‌نگریست؛ باز می‌گشت و با خود می‌گفت: «به خدا قسم این همان شبی است که مرا وعده شهادت در آن داده‌اند.» پس موعد عزیمت که رسید، آهنگ رفتن کرد. ام کلثوم (س) که میزبان حضرتش بود و از این رفتار پدر، مضطرب و نگران، مانع از رفتن علی علیه السلام شد و از ایشان درخواست کرد تا شخص دیگری را به جای خود برای اقامه نماز به مسجد بفرستد، اما آن حضرت امتناع کرد و فرمود: « از قضای الهی نمی‌توان گریخت.» پس گام در رکاب قضای الهی نهاد و به راه افتاد.

زمین بر آن بود که آهنگ حرکت خود را به گام‌های علی علیه السلام متصل کند. چشم‌های ناسوتیان در تمنای ماندن، تند آب اشک ساز کردند و لاهوتیان، دست تمنا بر کنگره عرش ساییدند و ام کلثوم(س)، درمانده از همه چیز و همه جا، خون جگر بدرقه راه علی علیه السلام کرد. در بین راه چند مرغابی به حضرت نزدیک و گویی مانع از رفتن ایشان شدند، اما شهادت علی علیه السلام، گویی بی بازگشت‌ترین قضای الهی در آن لیلة القدر خدایی بود. این رفتن دیگر بازگشتی نداشت و علی علیه السلام دیگر طاقت ماندن! چون خواست از در خانه خارج شود، قلاب در، چنگ در کمربند او انداخت و این آخرین حربه زمینیان برای بازداشتن علی علیه السلام از رفتن بود. علی علیه السلام از در که گذشت، زمینیان دیگر از او دست شستند. و علی علیه السلام کسی نبود که از شهادت بگذرد که سالیان سال است به انتظار چنین شبی نشسته... کمربند خود را محکم بست و خطاب به خویش فرمود: «ای علی! کمربندت را محکم ببند و برای مرگ آماده شو.»

کوچه‌ها را یکی پس از دیگری جا می‌گذاشت تا این که به مسجد رسید. ابتدا چند رکعت نماز گزارد و چون فجر دمید، بر بام مسجد رفت و آخرین اذان خود را در آن شهر پر از حیله و نیرنگ، ارزانی زمینیان نمود و این آخرین اذانی بود که علی علیه السلام بر ماذنه مسجد کوفه فریاد زد!

آن شب تمام اهالی کوفه نوای دلنشین اذان علی علیه السلام را شنیدند. یتیمان در خواب فرو رفته که خواب پدر می‌دیدند، با شنیدن صدای علی علیه السلام ، از خواب برخاستند و چون دریافتند علی علیه‌السلام بیدار است، احساس آرامش و امنیت کردند و غم بی‌پدری از چشمان خواب آلودشان رخت بر بست. آری این بانگ اذان علی علیه السلام است؛ پدر یتیمان کوفه همو که تمام یتیمان کوفه، لذت نشستن بر زانویش را تجربه کرده و از دست پر کرمش نان و خرما خورده‌اند و در آغوش پدرانه‌اش جا خوش کرده‌اند.

... و علی علیه السلام برای اقامه نماز به داخل مسجد آمد ... خفتگان را بیدار کرد؛ آن ملعون، ابن ملجم، بیدار بود ولی به روی شکم دراز کشیده و خود را به خواب زده بود و شمشیری در زیر جامه‌اش پنهان داشت، حضرت به او فرمود: «برخیز که وقت نماز است و این چنین (به روی شکم) نخواب که خواب شیطان است؛ بر دست راست بخواب که خواب مومنان است و یا به طرف چپ بخواب که خواب حکیمان است و یا به پشت بخواب که خواب پیامبران (ع) است... قصدی در خاطر داری که نزدیک است آسمان‌ها از سنگینی آن فرو ریزند و اگر بخواهم می‌توانم خبر دهم که در زیر جامه‌ات چه پنهان کرده‌ای... .» پس به جانب محراب رفت؛ در محراب ایستاد و به نماز مشغول شد. ابن ملجم مضطرب و نگران بود ... علی علیه السلام به آرامی تکبیر گفت و به رکوع رفت... ابن ملجم که در کنار ستونی به کمین ایستاده بود، چون بید به خود می‌لرزید ... علی علیه السلام سر از رکوع برداشت و به سجده رفت ... قلب کثیف ابن ملجم به شدت می‌تپید ... علی علیه السلام سر از سجده برداشت ... ابن ملجم دوید ... شمشیرش را بالا برد تا فرود آورد، ولی شمشیرش به سقف محراب گیر کرد. باز قصد فرود آوردن شمشیر را نمود، شمشیر را فرود آورد و فرق علی علیه السلام تا سجده‌گاه شکافته شد و فریاد علی علیه السلام، فریاد در گلو مانده علی (ع) برخاست: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله، فزت و رب الکعبه.»و جبرییل، عزادار و مویه کنان در میان زمین و آسمان بانگ برداشت:

سوگند به خدا پایه‌های هدایت ویران شد و نشانه‌های تقوا از بین رفت و ریسمان محکم از هم گسست. پسر عموی پیامبر کشته شد، جانشین برگزیده کشته شد، علی مرتضی توسط نگون بخت‌ترین انسان‌ها کشته شد.

. 1- نهج البلاغه، خ131

. 2- الغدیر / 3/221

. 3- گفتارهای معنوی شهید مطهری/ 63




برچسب ها : داستانهای نماز


X