پاسخ اول:
«این مطلب که نماز باید آدمى را از ارتکاب فحشاء و منکرات باز دارد، حقیقتى است که هیچ راه گریزى از آن وجود ندارد; زیرا قرآن به صراحت این خاصیت را براى نماز اثبات مىکند، پس نمازى که این خاصیت در آن نباشد و تنها صورت نماز در آن یافت شود لامحاله آن نماز، از نفاق خالص نشأت گرفته و نفاق هم که بدون شک سبب دورى انسان از خدا مىشود. اگر نماز، از جمیع جهات فاقد روح بود این نماز، در بازداشتن انسان از فحشاء و منکرات هم هیچ اثرى نخواهد داشت، نه جزئى و نه کلى; ولى اگر بعض از مراتب روح را با خود داشت، لا محاله به همان اندازه اثر خواهد داشت. نتیجه این که نمازى که از جمیع وجوه فاقد روح و از جمیع جهات بدون حضور قلب باشد، این نماز ثمرهاى جز دورى بنده از خدا نخواهد داشت. و این نماز، نماز کسى است که براى ریا و یا از روى استهزاء و مسخره نماز بخواند; اما نمازى که حتى یک دهم و یا بیشتر آن با حضور قلب ] و براى خدا [ انجام گیرد، به همان اندازه مورد قبول واقع مىشود ] و به همان اندازه فرد را از گناه باز مىدارد [ .» [29]
پاسخ دوم:
«اینکه در قرآن کریم آمده است نماز انسان را از فحشا و منکر باز مىدارد، با توجه به دو نکته باید در نظر گرفته شود: اولاً مراد، بازدارى طبیعت نماز از فحشاء و منکرات است; یعنى نمازى که اقامه شود و چنان که حق آن است خوانده شود، از روى طبع چنین اثر و اقتضایى دارد ] البته اگر موانعى در کار نباشد [ ; ثانیاً: نماز، علت تامهاى براى بازدارى از گناه نیست، بلکه از مهمترین عوامل بازدارنده آن مىباشد. نماز صفتى در روح انسان ایجاد مىکند که به مثابه یک پلیس درونى است و صاحبش را از منکرات منع مىکند و در نتیجه روحش را از ناپاکى گناهان و آلودگیهاى ناشى از آنها دور نگه مىدارد. هدف از تشریع نماز، رساندن نمازگزاران به آن صفت بازدارندگى از گناه است. پس نمازى که نتواند ملکه تقوا را در انسان ایجاد یا تقویت کند، مسلماً تأثیر لازم را در بازدارى از گناهان نخواهد داشت. وانگهى مسلمانى که نماز مىخواند و در عین حال برخى گناهان را نیز مرتکب مىشود، اگر نماز نخواند، گناهان بیشترى را مرتکب خواهد شد. اثر بخشى نماز به اندازه اقتضاى آن است و علت تامه براى منع از معصیت نیست به گونهاى که اگر کسى نماز خواند دیگر نتواند گناه کند; بلکه ممکن است موانعى اثر نماز را خنثى کند; و اگر مانعى جلوى تأثیر آن را نگیرد، مسلماً فایده خواهد بخشید.» [30]
پاسخ سوم:
«ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچ گونه اثرى در او نبخشد; هر چند نمازش صورى و آن فرد آلوده به گناه باشد. البته این گونه نماز اثرش کم است. این افراد اگر همان نماز را نمىخواندند از این هم آلودهتر بودند. هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار باشد، نهى از فحشاء و منکر مىکند; گاه نهى کلى و گاهى هم نهى جزئى و محدود. به عبارت روشنتر: نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است.» [31]
پاسخ چهارم:
شیخ طبرسى ـ قدس سره ـ در تفسیر خود مىگوید:
«برخى گفتهاند که نماز، به منزله کسى است که با سخن خود نهى از منکر مىکند و مىگوید: "فحشاء و منکر را انجام مده"; زیرا نماز مشتمل است بر تکبیر، تسبیح، تهلیل، قرائت، ایستادن در پیشگاه خداوند و دیگر اقسام و اصناف عبادت که همگى به نیکى دعوت مىکنند و از ضد نیکى، یعنى فحشاء و منکر بازدارندگى دارند.» [32]
از کلام شیخ طبرسى ـ قدس سره ـ نتیجه مىگیریم که نماز، بر روح افراد تأثیر مىگذارد ولى این تأثیر به گونهاى نیست که از آنها سلب اختیار کند، چنان که نتوانند گناه کنند.
پاسخ پنجم:
ابن مسعود از پیامبر اکرم ـ صلىالله علیه وآله وسلم ـ نقل کرده است که:
«لا صلوة لمن لا یطع الصلوة و طاعة الصلوة أن تنهى عن الفحشاء و المنکر.»
«نماز نخوانده است کسى که اطاعت نماز را نکند و اطاعت نماز، آن است که فحشاء و منکر را انجام ندهد.»
مراد از این روایت این است که نماز ناهى و بازدارنده از معاصى است; پس هر کس که اقامه نماز کند ولى از انجام معاصى به کنار نباشد معلوم مىشود نماز او به صفت و ویژگىاى که حق تعالى آن را وصف کرده، نبوده است. ولى اگر بعد از آن توبه کرد و از معاصى کناره گرفت معلوم مىشود نمازش در او اثر داشته است، ولى اثربخشى آن در این فرد، مدتى طول کشیده و زمان برده است. [33]
برچسب ها :